به گزارش «راهبرد معاصر»؛ گرچه رژیم صهیونیستی بهظاهر در خط مقدم جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران ایستاده بود، اما آنچه در میدان روشن شد، پشتیبانی کامل و ورود مستقیم آمریکا به عرصه عملیات از طراحی اطلاعاتی گرفته تا پشتیبانی الکترونیک و جنگ ترکیبی بود.
رهبر انقلاب اسلامی به طرز معجزهآسایی، فارغ از توجه به عمق بحران، در ساعات اولیه همان روز فرماندهان جدید منصوب کردند
دشمن با طراحی دقیق و ترکیبی تلاش کرد با حذف و ترور زنجیره فرماندهان برجسته و راهبردی امنیتی و نظامی ایران و با تکیه بر شبکه جاسوسان و پهپادهای ازقبل مستقر شده در داخل، کودتایی تمام عیار را اجرا کند؛ کودتایی که در تصور طراحان، قرار بود با حذف مغزهای امنیتی کشور، خلأ فرماندهی، بیتصمیمی و بیثباتی و فروپاشی میدان را بهدنبال داشته باشد.
آنان تصورشان این بود در خلأ، با حملات همزمان پهپادی، موشکی و روانی امکان عملیات واکنشی و دفاع از کشور سلب شده و مردم ناراضی از نظام جمهوری اسلامی به صف دشمن خواهند پیوست تا سقوط کشور در همه ابعاد رقم بخورد. اما آنچه رخ داد، دقیقاً برخلاف این پیشبینی بود.
رهبر حکیم و مقتدر انقلاب اسلامی به طرز معجزهآسایی، فارغ از توجه به عمق بحران، در ساعات اولیه همان روز فرماندهان جدید منصوب کردند. بدینترتیب، بدون کوچکترین تعلل، سامانههای دفاعی فعال و وارد عمل شدند، مدیریت و انسجام میدان حفظ شد و پیام راهبردی جمهوری اسلامی با نخستین واکنش موشکی در مدت کمتر از 10 ساعت به دشمن منتقل شد که رخدادی بیسابقه و استثنایی در جهان است.
این واکنش سریع و هوشمندانه، تنها در سایه ساختار نهادینهشده و عمیق دفاعی کشور، هماهنگی فرماندهی و آرامش مقتدرانه و اشراف رهبر معظم انقلاب اسلامی ممکن بود؛ رهبری که با درک درست از میدان، نه در هیاهوی رسانهای افتادند، نه اجازه دادند بازی دشمن شکل بگیرد و همه محاسبات آنها را برهم زدند.
پاسخ تاریخی ایران، صرفاً نظامی نبود؛ بلکه آغازگر مرحلهای تازه در جنگ روایتها و بازدارندگی منطقهای بود و خبر از نظم منطقهای جدیدی با محوریت ایران را نوید میدهد. موشکها و پهپادهای ایرانی نه تنها از سامانههای چندلایه پدافندی صهیونیستی - از گنبد آهنین تا فلاخن داوود، پیکان و ...- عبور کردند، بلکه توان دفاعی و پدافندی آمریکا و ناتو را نیز در عمل به چالش کشیدند و ثابت شد دیگر آسمان رژیم صهیونیستی امن نیست.
این عبور نخستین شکاف جدی در افسانه شکستناپذیری پدافند رژیم صهیونیستی بود و شکست هیمنه و هژمونی آمریکایی – صهیونیستی را در منطقه رقم زد. ایران در جنگ نشان داد از این پس رژیم صهیونیستی و پایگاههای آمریکایی در منطقه در حاشیه امن نخواهند بود، آمریکا دیگر نمیتواند تکیهگاه مطمئنی برای ایادی دست نشانده منطقهایاش باشد و حضور پایگاه آمریکا در منطقه بیش از هر چیز هزینههای امنیتی برای این کشور و کشور میزبان خواهد داشت.
این مهمترین دستاورد منطقهای و ژئوپلیتیک جنگ تحمیلی 12 روزه بود. ما اکنون در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که صدای گامهای تغییر نظم منطقه به وضوح شنیده میشود. حمله مستقیم رژیم صهیونی و آمریکا به خاک ایران تنها عملیات نظامی به بهانه برچیدن تأسیسات هستهای نبود؛ بلکه واکنشی استیصالی از سوی صهیونیسم بینالملل به سرکردگی آمریکا برای مقابله با شکلگیری موازنه نوینی از قدرت در غرب آسیاست؛ موازنهای که در آن ایران اسلامی نه تنها بازیگر، بلکه تعیینکننده اصلی است.
با وجود این، نقطه اوج قدرت واقعی جمهوری اسلامی در میدان نظامی نبود، بلکه در سطحی عمیقتر از میدان نظامی آشکار شد و آن هم در صحنه اجتماعی و پاسخ بهموقع و کوبنده ملت ایران به تجاوز صهیونی – آمریکایی بود. مردم وقتشناس ایران با وجود فشارهای معیشتی و اقتصادی، تبلیغات سنگین رسانهای و عملیات روانی گسترده و فضای سیاسی متکثر و اختلافنظرهای سیاسی داخلی، در بزنگاه و لحظه حساس امنیت ملی، یکپارچه، یکصدا و همدل به صحنه آمدند.
از تشییع پرشکوه فرماندهان شهید گرفته تا اجماع بیسابقه جریانهای سیاسی در دفاع از حاکمیت ملی، همه چیز نشان از ملتی داشت که پروژه دشمن برای انفجار و فروپاشی اجتماعی را به وحدتی تاریخی بدل ساخت.
در متن این مقاومت، روح عاشورا همچون شریانی زنده در کالبد ملت جاری بود. شهادت، در فرهنگ ایران اسلامی نه پایان، که آغاز راهی متعالی برای تداوم عزت و حیات جمعی است؛ همانگونه که در عاشورا، مرگ امام حق، نه به خاموشی، که به انفجار معنویت و قیام در تاریخ انجامید.
نقطه اوج قدرت واقعی جمهوری اسلامی در میدان نظامی نبود، بلکه در سطحی عمیقتر از میدان نظامی آشکار شد و آن هم در صحنه اجتماعی و پاسخ بهموقع و کوبنده ملت ایران به تجاوز صهیونی – آمریکایی بود
فرماندهان شهید ایران، همچون سربازان سپاه سیدالشهدا (ع) در آستانه خطر، عقب ننشستند و تردید نکردند؛ بلکه جان نثار کردند تا مرزهای امنیت این ملت محفوظ بماند.
شهادت آنان، کشور را دچار خلأ نکرد؛ بلکه ملتی را به یاد آورد که امنیت هزینه دارد و پاسداران آن باید از جنس فداکاری باشند. عطر خون شهدا، نهتنها صحنه میدان، که فضای اجتماعی را نیز دگرگون کرد و همانگونه که عاشورا در دلها انقلاب آفرید، این خونهای مطهر، ملت را در میانه جنگ ارادهها به صف واحد بدل ساخت. دشمن به دنبال «شوک ریزش» بود، اما «شور خروش» آفریده شد.
در واقع، شهادت فرماندهان ایرانی باعث خلأ و ضعف نشد، بلکه عزمآفرین شد و این همان معجزهای است که تنها در پرتو فرهنگ عاشورا رخ میدهد. دشمن با این تصور که آغاز پایان ایران و ملت ایرانی را رقم زده است، وارد میدان شد؛ اما پایان این نبرد برای خودش رقم خواهد خورد. نه از فروپاشی مورد انتظارش خبری شد؛ نه از کودتای طراحی شدهاش به ثمر نشست.
آنچه باقی ماند، انسجام واقعی و عمیق ملی بود که ایران و ایرانی را به صلابت رساند. از این پس، هر تصمیمی که جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند – چه پاسخ قاطع مجدد، چه صبر راهبردی هوشمندانه – بر پایه اعتماد به نفس ملی و اقتدار منطقهای خواهد بود. در جنگ پیچیده ارادهها، ایران توانست نهتنها مقاومت کند، بلکه الگویی از پایداری، رهبری هوشمندانه و وحدت ملی را پیش روی منطقه و تاریخ گذاشت؛ الگویی که میتواند مسیر آینده منطقه را به شکل بنیادینی تغییر دهد.
اکنون صهیونیسم و حامیانش اگر بار دیگر طرح حملهای در سر دارند، باید بدانند که از خاک ایران آتشی برخواهد خواست که نه تنها دیوارهای تلآویو را فرو خواهد ریخت، بلکه شالوده دروغین مشروعیت رژیم جعلی و حامیانش را در نگاه جهانیان خواهد سوزاند.
ایران تنها نیست. این بار تمام جغرافیای مقاومت، از صنعا تا ناصریه، از بیروت تا طبریه، از غزه تا جنین، سینهبهسینه در میدان خواهند بود و در مقابل دشمن خواهد ایستاد. فراتر از آن، امروز افکار عمومی جهان، آزادیخواهان و عدالتطلبان، نه پشت مرزها، بلکه در قلب این جبهه ایستادهاند و ایران را سنگر مقدم نبرد حق علیه باطل میدانند. در این کارزار تاریخی، دشمن در انزوا مانده است و این ایران است که با اتکا به مردم خود و حمایت ملتهای بیدار، آینده را رقم خواهد زد.